
قصه ها و غصه های جمیله
وقتی سولماز اخبار را از تلویزیون شنید همان جا میخکوب شد. اسرائیل غزه را بمباران کرده بود، نوزادان شهر را به شهادت رسانده بود. معطل نکرد زنگ زد به خواهرش جمیله در غزه. صدای جمیله پشت تلفن میلرزید و گریه میکرد. سوز صدای جمیله پشت سولماز را لرزاند. جمیله از نوزاد چند روزهاش گفت که زیر آوار چند صد تُنی جان داد. پسرش که با بمبب فسفری کشته شده بود، و شهرش که در آتش میسوخت. سولماز دست به کار شد و با دیگر خواهرانش تماس گرفت.
خواهران جمیله که در چند کشور دیگر، خیلی دورتر از فلسطین زندگی میکردند با شنیدن خبر قُصههای جمیله همه غمگین شدند، اما دست از تلاش برای نجات تنها خواهرشان که در غزه زیر بمباران دشمن بسر میبرد، برنداشتند. دشمن غزه، دشمن همه مردم جهان شد.
اِسپانتا که در «بارسلونای» اسپانیا زندگی میکرد دوستان و مردم شهرش را در منطقه «کاتالونیا» مقابل ورزشگاه «نیوکمپ» جمع کرد.
آنها به کمک هم داروهای کمیاب را از مردم جمعآوری کرده و همراه یک گروه به غزه فرستادند.
ماریان در جزیره زیبای «ترومسوی» نروژ مردم را مقابل ساختمان «جشنواره فیلم ترومسوی» جمع کرد و از آنجا راهپیمایی بزرگی در جزیره به راه انداخت. صدای فریاد شعار حمایت آنها از مردم غزه در جزیره پیچید. او مردم را تا مقابل سفارت کشور متجاوز برد، همه به بست نشستند.
سوفیا دانشآموزان خردسال شهر «تورین» ایتالیا را توی پارک نزدیک موزه «اسلحه خانه آرمریارئاله» جمع کرد. بچهها نقاشیهایشان را به همراه قلکهایشان اهدا کردند تا برای کودکان غزه بفرستند.
سولماز هم دست به کارشد و از تبریز در ایران هدایایی برای مردم شهر غزه فرستاد. او میان ساختمان تاریخی «ایل گلی» کمپی برپا ساخت. سولماز و دوستانش جواهرات اهدایی زنان شهرش را جمع آوری کردند و برای کمک به کودکان غزه فرستاد.
وقتی دشمن جهان، این اخبار را شنید، به بهانه آتشبس عقبنشینی کرد تا راه دیگری برای آزار مردم غزه پیدا کند.
-------------------------------------------------------
شهرهایی که باشهر غزه قرارداد خواهر خوانده دارند.
• بارسلونا (اسپانیا)
• ترومسو (نروژ)
• تبریز (ایران)
• تورین (ایتالیا)